بانو

یکی درون من از آیه های بی سر گفت

و گوشواره ای از گوشهای دختر گفت

سیاهی آمدو خورشید را به غارت برد

شکسته قامتی از انتظار خواهر گفت

میان نیزه و شمشیرها تلاوت شد

تمام سوره خونی که تیغ خنجر گفت

نشست مادر خورشید پیش پیکر ماه

ومشک همت او را برای مادر گفت

نگاه دخترکان عطش به صحرا ماند

عمو نیامد و شب راز ماه بی سر گفت



نوشته شده در چهارشنبه 91 تیر 28ساعت ساعت 1:38 صبح توسط زهرا درختی| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin