لبریز می شوم و تو را گریه می کنم
امشب برای مرگ خدا گریه می کنم
تحلیل می رود همه آیات چشم تو
تفسیر چشم های تو را گریه می کنم
بی تو غزل چو شروه بی معنی است و گنگ
از شعر عاشقانه جدا گریه می کنم
در نیمه راه بی تو شدن در طلوع درد
در آخر تو را به خدا گریه می کنم
آنقدر عاشقم که دلم می تپد تو را
فریاد می زنم که بیا گریه میکنم
وقتی اسیر غربت چشم تو می شوم
پر می شود دلم ز تو یا گریه می کنم
توبیخ می شود همه عاشقانه ام
با یک سوال ساده چرا گریه می کنم
آنقدر دورم از تو و تنها که میبرم
از تو پناه خود به خدا گریه می کنم
هر چند صادقانه تو عاشق نبوده ای
لبریز می شوم وتو را گریه می کنم
نوشته شده در یادداشت ثابت - سه شنبه 91 تیر 28ساعت
ساعت 2:0 صبح توسط زهرا درختی|
نظر